ملکه شین چه کیونگ اولین همسر امپراطور جئونگ جونگ،پس از هفت روز ملکه بودن،از مقامش عزل شد واز سن ۲۲ تا سن ۷۳ یعنی به مدت ۵۱ سال به عنوان ملکه مخلوع زندگی کرد.
امپراطور یونسان (برادر امپراطور جئونگ جونگ)هم در همان سال برکناری از سلطنت و در تبعید فوت کرد.
میشه از سریال دونگی و زندگی برایعشق باز هم عکس بگزاری؟
شین چکیونگ تنها دختر وزیر اعظم و برادر زاده ملکه، همسر پادشاه یونسانِ که به خاطر پیشگویی که گفته میشد اگر با یکی از اعضای خاندان سلطنتی ازدواج کند باعث فروپاشی خاندان و نابودی خود و خانوادش میشه، در یکی از روستا های اطراف هانیانگ بزرگ شد بعد از اینکه تصمیم گرفت در جامه مردان به هانیانگ برای دیدن خانوادش بره به طور اتفاقی با پادشاه و شاهزاده یونگ ملاقات میکنه، پادشاه یونگ به خاطر خلع مادرش و وصیت به جا مانده از پدرش که در اون نوشته شده با بالغ شدن شاهزاده یونگ، پادشاه یونسان باید جایگاهش رو به برادرش واگذار کنه و از طرفی دخالت های ملکه مادر و وزیر سوم دربار، مقامش به عنوان پادشاه متزلزل شده به خاطر همین در هر فرصتی تصمیم بر کنار زدن برادرش داره، برای جلوگیری از قدرت گرفتن یونگ دستور ازدواج اون رو با دختر وزیر اعظم که در وفاداریش تردیدی نداره رو میده، از طرفی ملکه مادر در هر جایی به دنبال وصیت مخفی پادشاه مرحوم میگرده و متوجه میشه که از جای این وصیت ،کاتب اسبق دربار که حالا به عنوان یک رعیت زندگی میکنه، اطلاع داره در همین حین شاهزاده و شین چکیونگ با پسر کاتب به نام سونو دوست میشن که این خودش دردسری برای شاهزاده به وجود میاره و با بالا گرفتن درگیری لفظی بین پادشاه و شاهزاده، یونگ رو به خاطر خیانت تبعید میکنن، مشاور و یکی از همسران پادشاه دسیسه قتل شاهزاده رو میچینن و در راه تبعید به وی حمله میکنن، چنین به نظر میرسه که شاهزاده کشته شده، اما توسط دختر یک تاجر نجات داده میشه و پنج سال بعد شاهزاده برای انتقام از برادرش به هانیانگ برمیگرده، نقطه عطف داستان آنجاست که هردو عاشق دختر وزیر اعظم می شوند، چه پادشاه که برای اثبات عشقش دست به هر اقدامی میزند و چه شاهزاده که برای دست یابی به تاج وتخت و حفظ چه کیونگ هر کاری می کند و در این میان بیشترین عذاب را چکیونگ متحمل می شود و نسبت به هر دو احساسی آمیخته به عشق و نفرت را حس می کند