زمانی است که بانو جانگ دزدیده میشه و به وی سو قصد می شود تا بانو اینهیون جایگاه ملکه را دریافت کند پس از آن مادربزرگ پادشاه وی را می یاید و به قصر باز میی گرداند در همین حین با ملکه مادر برخورد می کند و ندیمه مادر بزرگ پادشاه به وی توضیح می دهد که بانو جانگ(در حالی که چهره خود را زیر لباسش پنهان کرده) از آشنایان مادر بزرگ پادشاه است و ملکه مادر دستور می دهد شنلش رو بردارد تا وی را ببیند در همین هنگام ملکه اینهیون سر می رسد و از ملکه مادر می خواهد با وی برود بانو جانگ نزد مادربزرگ پادشاه برده شده و با امپراطور ملاقات می کند