تو واقعیت امپراطور ملکه رو از قصر میندازه بیرون دونگی خدمتکار مخصوص ملکه بود
بعد بانو جانگ قدقن کرده بوده که کسی برای ملکه یاد بود بگیره دونگی هم یواشکی برا ملکه یادبود گرفته
بعد امپراطور از اونجا که رد میشه صدای گریه دونگی رو میشنوه میره تو اون اتاقه بعد از دونگی خودش میاد
ولی خیلی انتظارش بالای هم دونگی رو میخواد هم جان.
درکل وبلاگت عالیه